ایستاده در آتش

  • کارگزاری کیان
  • رزرو هتل
ایستاده در آتش

زیر باران گلوله، خبرنگاران از صداوسیما ایران گرفته تا لبنان و غزه ایستادند تا تصویرها از آتش عبور کند و حقیقت به اسارت حملات دشمن نرود؛ روایت‌هایی که حتی مرگ هم نتوانست آن‌ها را سانسور کند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، هر سال که به ۱۷ مرداد می‌رسیم، هزاران جمله و یادداشت درباره «رسالت رسانه»، «صداقت قلم» و «دل‌های بی‌پروا» نوشته می‌شود. اما گاهی، همین جملات تبدیل به مرثیه‌هایی می‌شوند که بوی خون می‌دهند؛ خون کسانی که بی‌اعتنا به هیاهوی قدرت و زرادخانه، در دل بحران رفتند تا حقیقت را با چشم ببینند و با جان روایت کنند.

امسال، روز خبرنگار تنها یک یادآوری تقویمی نیست. امسال، این روز بوی باروت می‌دهد و با صدای انفجار موشک‌ها در هم تنیده شده است. از ایران تا لبنان و غزه، چهره‌هایی را مرور می‌کنیم که نه فقط قلم زدند یا دکمه شاتر را فشار دادند، بلکه در خط مقدم نبرد روایت‌ها، هدف گلوله‌هایی شدند که برای خاموش کردن حقیقت، مستقیم به سمتشان شلیک شد.

رژیم صهیونیستی سال‌هاست که این «قتل رسانه‌ای» را به شکلی برنامه‌ریزی‌شده و عامدانه اجرا می‌کند. نه در اثر خطا، نه در هرج‌ومرج نبرد، بلکه با هدفی روشن: روایت باید بمیرد پیش از آنکه به جهان برسد. از شیرین ابوعاقله در کوچه‌های جنین تا خبرنگاران ایرانی در جنگ ۱۲ روزه، داستان یکی است؛ داستان قلم‌هایی که با خون نوشتند، دوربین‌هایی که با آخرین تصویرشان فریاد زدند و صداهایی که در میانه یک گزارش، برای همیشه خاموش شدند.

ایران؛ جایی که خبرنگاران هم در خط مقدم‌اند

۱۷ مرداد ۱۳۷۷، محمود صارمی در کنسولگری ایران در مزارشریف محاصره شد. آخرین جملاتش از پشت خط تلفن، نه شعار بود و نه خطابه؛ فقط صدای لرزان مردی بود که میان خطر، هنوز از «وظیفه» می‌پرسید. همان روز، طالبان او و هشت دیپلمات ایرانی را کشتند. از آن پس، ۱۷ مرداد در تقویم ایران شد «روز خبرنگار»؛ اما تاریخ نگفت که این داستان، قرار است تکرار شود.

در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، از میان هزار و ۶۲ شهید، ۱۲ نفر اهل رسانه بودند. دو نفر از کارکنان صداوسیما، معصومه عظیمی و نیما رجب‌پور، در حمله مستقیم به ساختمان شیشه‌ای شهید شدند. رجب‌پور تا لحظه آخر به همکارانش اصرار کرد ساختمان را ترک کنند، اما خودش فقط زمانی بیرون رفت که مطمئن شد «آنتن» زنده مانده است.

خبرگزاری‌های دیگر هم سهمی از این فهرست دارند: فرشته باقری، فرزند خانواده‌ای سراسر جهاد و شهادت، که این بار دوربینش سنگر او بود. احسان ذاکری، حافظ کل قرآن و متخصص رسانه، که در حمله به سازمان بسیج آسمانی شد. ابوالفضل فتحی، صالح بایرامی، امیرحسین طاووسی و چندین نام دیگر، هر یک حلقه‌ای در زنجیره‌ای شدند که خونش در جویبار روایت ایران جاری است.

لبنان؛ جبهه‌ای که از لنز شروع می‌شود

در جنوب لبنان، خبرنگاران المیادین و المنار فکر می‌کردند با جلیقه «PRESS» و کارت شناسایی می‌توانند در امان باشند. اما برای جنگنده‌های اسرائیلی، این جلیقه‌ها فقط «نشان هدف» بودند. دو موشک دقیق به محل اقامت خبرنگاران در حاصیبا، سه شهید گرفت: غسان نجار، محمد رضا و وسام قاسم.

چند ماه پیش‌تر، عیسام عبدالله از رویترز، در روستای الماالشعب، هدف گلوله مستقیم تانک اسرائیلی قرار گرفت. حتی سازمان ملل هم گفت این حمله «احتمالاً عامدانه» بوده است. اما این «احتمال» هیچ‌وقت تبدیل به «محاکمه» نمی‌شود؛ چون قاتل، همان کسی است که میزبان دادگاه‌هاست.

از پاییز ۲۰۲۳ تا امروز، لبنان یازده خبرنگار شهید داده است. همه با مدارک رسمی، تجهیزات کامل و در حال انجام مأموریت خبری. الگویی تکراری که یک پیام دارد: روایت دشمن باید پیش از انتشار، در همان قاب دوربین کشته شود.

غزه؛ جایی که عددها شرمنده می‌شوند

اگر لبنان جبهه روایت است، غزه سنگر آخر حقیقت است. جایی که طی سال‌ها، بیش از ۲۰۰ خبرنگار به شهادت رسیده‌اند؛ برخی منابع عدد را ۲۳۴ نفر می‌دانند. اما اینجا خبرنگار فقط «عدد» نیست. هر یک خانه‌ای داشته که حالا ویران شده، خانواده‌ای که بی‌پناه مانده، و داستانی که نیمه‌کاره مانده است.

در این چند ماه، ونم ابوالعوف، خبرنگار میدانی غزه، تا آخرین نفس با تیم‌های امدادی حرکت کرد تا تصویر محله التفاح را ثبت کند. همان‌جا که سه امدادگر هم‌زمان با او شهید شدند. نهادهای حقوق بشری این سیاست اسرائیل را «نسل‌کشی رسانه‌ای» نامیده‌اند؛ حذف هدفمند چشمان و گوش‌هایی که قرار است جهان را از جنایت باخبر کنند.

اسرائیل فقط خبرنگار را نمی‌زند؛ خانه‌اش را ویران می‌کند، خانواده‌اش را می‌ترساند، ویرانی را کامل می‌خواهد. این برنامه‌ریزی دقیق، یعنی نابودی ساختار اجتماعی رسانه در فلسطین.

حقیقتی که نمی‌میرد

در این نبرد، اسرائیل خوب فهمیده که یک تصویر می‌تواند از هزار موشک خطرناک‌تر باشد. به همین دلیل، خبرنگاران از نخستین اهداف هستند. اما آنچه این رژیم نمی‌فهمد، این است که روایت، حتی وقتی راوی‌اش کشته شود، ادامه پیدا می‌کند. گاهی در یادداشت‌هایش، گاهی در عکس‌های منتشرنشده، و گاهی در حافظه مردم.

حمله به خبرنگاران، فقط حذف یک فرد نیست؛ تلاشی است برای خالی کردن میدان نبرد روایت‌ها. اما از تهران تا بیروت و غزه، هنوز کسانی هستند که با جلیقه «PRESS» به دل آتش می‌روند، چون می‌دانند اگر حقیقت گفته نشود، دروغ، همه میدان را پر می‌کند.

در آستانه روز خبرنگار، این متن یادآوری است به خودمان: حقیقت، مدافع می‌خواهد. و مدافعانش گاهی با قلم، گاهی با دوربین، و گاهی با خونشان می‌نویسند. اسرائیل می‌تواند خبرنگار را بکشد، اما نمی‌تواند حقیقت را دفن کند.

کد خبر 892808

  • کاشت مو
  • ارتودنسی ثابت