نمایش‌های سنتی ایران چگونه می‌توانند هویت شهرها را زنده کنند؟

  • ملی گلد
  • رزرو هتل
نمایش‌های سنتی ایران چگونه می‌توانند هویت شهرها را زنده کنند؟

هنرهای نمایشی سنتی و آئینی ایران، نه تنها میراثی فرهنگی، بلکه جواهری زنده‌اند که می‌توانند نقش مهمی در هویت‌بخشی و جان‌بخشی به شهرهای تاریخی کشور ایفا کنند. شهرهایی همچون اصفهان، یزد، کرمان و تهران با بافت‌های قدیمی و تاریخی خود، ظرفیت بی‌نظیری برای میزبانی و احیای این هنرها دارند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا، در هیاهوی تئاترهای مدرن، نورهای خیره‌کننده و صحنه‌های پیچیده، هنوز صدایی از دور می‌رسد؛ صدایی کهنه، اما زنده، شاد، اما عمیق، ساده، اما بی‌انتها. این صدا، صدای «هنرهای نمایشی سنتی و آئینی ایران» است؛ صدایی که از دل کوچه‌ها، از خیمه‌های بی‌سقف، از قهوه‌خانه‌ها، از تکیه‌ها و حوض‌های خانه‌های قدیمی برمی‌خیزد. صدای نقالی‌هایی که شاهنامه را نه بر کاغذ، که بر قلب‌ها می‌نوشتند. صدای سیاه‌بازی که به زبان مردم، از درد مردم می‌گفت. صدای تعزیه‌هایی که با نوای حزن‌انگیزشان، در جان مخاطب ریشه می‌دواندند.

نمایش‌های سنتی ایرانی، نه‌فقط تئاتر، که آیین‌اند؛ آیینِ بودن، زیستن، فهمیدن. هرکدام از این گونه‌ها، چون پاره‌ای از هویت فرهنگی ما، سندی‌ست بر زیست آئینی مردم ایران در طول سده‌ها. آنها تنها برای «تماشا» آفریده نشده‌اند، بلکه برای مشارکت، برای به یاد آوردن، برای انتقال. سنت‌هایی زنده، که در آنها بازیگر و تماشاگر، در مرز باریکی از فاصله و صمیمیت، هم‌داستان می‌شوند.

هنر آئینی ایرانی، از تعزیه‌های عاشورایی تا نقالی‌های شاهنامه‌ای، از خنده‌های خیمه‌شب‌بازی تا تلنگرهای تخت‌حوضی، همگی ریشه در زیست بومی و اجتماعی مردم دارند. این هنرها، زبان دوم مردمانی بوده‌اند که نمی‌توانستند سیاست را نقد کنند، اما با خنده‌ای تلخ و اشاره‌ای ظریف، حقیقت را فریاد می‌زدند. سیاه، آن غلام شوخ، اما هوشیار، در ظاهر می‌رقصید و در باطن، ساختارهای پوسیده را به سخره می‌گرفت. مرشد نقال، بی‌نیاز از دکور و جلوه، با صدایش قصری از تخیل می‌ساخت و تاریخ را بی‌واسطه روایت می‌کرد.

غفلت از نمایش‌های «آیینی و سنتی» که روح شهرهای ایران بودند

شاید امروز، این صداها کمی خاموش‌تر از گذشته شده‌اند. شاید حوض‌ها خشکیده‌اند و تکیه‌ها ویران شده‌اند، اما اگر خوب گوش بسپاریم، هنوز صدای سیاه را می‌شنویم که با زبانی گزنده، جهان را نقد می‌کند. هنوز تعزیه‌خوانی هست که در حیاطی قدیمی، با چشمانی اشک‌بار، صحنه کربلا را زنده می‌کند. هنوز خیمه‌شب‌بازانی هستند که با عروسک‌های چوبی، کودک درون ما را بیدار می‌کنند.

این هنرها تنها میراث نیستند، بلکه آینه‌اند. آیینه‌ای که اگر از آن غافل شویم، خود را نیز فراموش خواهیم کرد. آن‌چه امروز در قاب این آئین‌ها مانده، تصویری از ماست؛ با تمام شادی‌ها، رنج‌ها، باورها، انتقادها و رؤیاها. حفظ این آئینه‌ها، نه‌فقط وظیفه فرهنگی، که ضرورتی انسانی‌ست.

شهرهای ایران می‌توانند میزان هنرهای آئینی و سنتی باشند

سیاوش ستاری، دبیر بیست‌ودومین جشنواره بین‌المللی نمایش‌های آیینی-سنتی با تأکید بر اینکه این جشنواره یکی از اصیل‌ترین و متنوع‌ترین رویدادهای نمایشی کشور است، در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: جشنواره امسال برخلاف دوره‌های قبل، محدود به ده روز اجرا نبود. طی دو ماه گذشته، سراسر کشور شاهد برگزاری بیش از ۱۲۰ کارگاه آموزشی تخصصی در حوزه نمایش‌های سنتی و آئینی بود؛ کارگاه‌هایی که در ۶۸ شهر برگزار شد و با هدف احیای گونه‌های در حال انقراض نمایشی، پیوند نسل جوان با میراث نمایشی ایران را دنبال کردیم.

وی ادامه می‌دهد: در برخی گونه‌های نمایشی سنتی، تنها یک یا دو نفر از استادان اجرا در کشور باقی مانده‌اند. هدف ما این بود که نسل تازه‌ای را با این هنرهای ریشه‌دار آشنا کنیم تا مسیر تداوم این سنت‌های زنده هموار شود.

احیای آئین، احترام به طبیعت

ستاری با اشاره به جایگاه آئین در زندگی ایرانیان، تأکید می‌کند: ما ملتی آئینی هستیم؛ ملتی که با آئین زندگی می‌کند. آیین‌هایی مانند باران‌خواهی، احترام به آب و خاک، بخشی از فلسفه زیست ما بوده‌اند. اما امروز، با بی‌توجهی به این آئین‌ها، بخشی از هویت و نگاه‌مان به طبیعت را از دست داده‌ایم.

وی در ادامه، با انتقاد از نبود فضایی اختصاصی برای اجرای نمایش‌های آئینی و سنتی می‌گوید: ما سالنی برای اجرای این آثار نداریم؛ چراکه این هنرها، برخلاف تئاترهای مدرن، زاییده سالن نیستند؛ آنها برای حیاط، میدان، تکیه و جمع مردم طراحی شده‌اند. امروز بسیاری از مهارت‌های نمایش سنتی مانند سیاه‌بازی برای اجرای ۳۶۰ درجه، در حال انقراض است. وقتی این هنرها را به اجبار وارد سالن می‌کنیم، آنها را از محیط طبیعی‌شان جدا می‌کنیم و زمینه نابودی‌شان را فراهم می‌سازیم.

غفلت از نمایش‌های «آیینی و سنتی» که روح شهرهای ایران بودند

نمایش سنتی زنده است

دبیر جشنواره در بخش دیگری از سخنان خود به ظرفیت بالای شهرهایی، چون یزد و اصفهان اشاره می‌کند و می‌افزاید: این شهرها هنوز بافت آئینی زنده دارند و می‌توانند میزبان دائمی نمایش‌های سنتی باشند. اما برای حفظ این میراث، نیاز به حمایت جدی نهادهایی، چون شهرداری و سازمان میراث فرهنگی داریم. چرا هیچ ملکی از املاک بیکار شهری به نمایش‌های آئینی اختصاص نمی‌یابد؟ چرا این هنر که می‌تواند غرور ملی ما باشد، این چنین مهجور مانده؟

ستاری با اشاره استادانی که طی دو سال اخیر، از میان ما رفته‌اند می‌گوید: جشنواره برای مردم، جشن است، اما برای ما، نوعی سوگواره. ما هر دو سال یک‌بار دور هم جمع می‌شویم تا بفهمیم چه کسانی دیگر در بین‌مان نیستند. ایرج صغیری، آقای حیدرپور، آقای قدوسیان… چه کسی جای این بزرگان را پر خواهد کرد؟ آیا این هنرها در حال زاد و ولد هستند یا در سکوت و فراموشی از میان می‌روند؟
وی در پایان سخنان خود، از مسئولان فرهنگی کشور خواست تا با درک اهمیت آئین و سنت‌های نمایشی، شرایطی فراهم کنند که این هنر زنده بماند، رشد کند و همچون گذشته، جایگاه شایسته‌اش را در فرهنگ ایران بازیابد.

داوود فتحعلی‌بیگی: «مبارک» زبان گویای مردم است

داوود فتحعلی‌بیگی، هنرمند و استاد دانشگاه، درباره پیشینه و مفهوم عروسک «مبارک» در نمایش‌های سنتی ایران در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا اظهار می‌کند: در نمایش‌های عروسکی، عروسک سیاه‌چرده اغلب با عنوان «مبارک» شناخته می‌شود؛ عروسکی شیطان‌صفت، شیرین‌کار و محبوب که تماشاگران علاقه زیادی به او دارند.

غفلت از نمایش‌های «آیینی و سنتی» که روح شهرهای ایران بودند

وی می‌افزاید: سیاهی صورت «مبارک» تقلیدی از سیاه‌پوستان نیست. در یکی از نحله‌های عرفانیِ کهن، گفته می‌شود کسانی که به مقام دانایی می‌رسیدند، صورت خود را سیاه می‌کردند و در مراسم شرکت می‌کردند. به گمان من، ریشه‌ی این سیاهی به همان آئین بازمی‌گردد.

این هنرمند ادامه می‌دهد: هرچند رفتارهای «مبارک» طنزآمیز و خنده‌آور است، اما او در حقیقت زبان گویای مردم به‌شمار می‌آید. بسیاری از حرف‌هایی را که مردم عادی ممکن است نتوانند بزنند، او با زبانی شوخ و گزنده بیان می‌کند. به همین دلیل، تماشاگر چه در خیمه‌نمایش باشد و چه در پایتخت، از او دلگیر نمی‌شود، اما بعدها به گفته‌هایش فکر می‌کند و درمی‌یابد که چه نکته‌های عمیقی در پس شوخی‌های او نهفته است.

شهرداری‌ها به هنرهای آئینی کمک کنند

مهدی‌نژاد، از هنرمندان نمایش‌های آئینی که سال‌هاست در نقش «مبارک» ایفای نقش می‌کند در گفت‌وگو با خبرنگار ایمنا، با اشاره به نبود فضای مناسب برای اجرای این هنر اظهار می‌کند: سال‌هاست در نقش «مبارک» بازی می‌کنم و اکنون ساکن تهران هستم. با وجود خانه‌های قدیمی فراوان در این شهر، متأسفانه هیچ مکانی برای اجرای هنر ما وجود ندارد.

غفلت از نمایش‌های «آیینی و سنتی» که روح شهرهای ایران بودند

وی با بیان اینکه نمایش‌های آئینی و سنتی بخشی از میراث زنده فرهنگی ایران هستند، از مسئولان درخواست می‌کند تا مکانی دائمی برای این هنر فراهم کنند و می‌افزاید: از شهرداری و سازمان میراث فرهنگی انتظار داریم تا محلی برای هنرهای آئینی و نمایشی در نظر بگیرند. این هنر زنده است و خانه می‌خواهد؛ جایی که من بتوانم شبانه‌روز در آن اجرا داشته باشم، چون هنر من هنوز زندگی است.

مهدی‌نژاد ادامه می‌دهد: ما نیاز به مکانی داریم که به پژوهشکده و موزه نمایش‌های آئینی تبدیل شود تا هنرمندان این عرصه دور هم جمع شوند و در زمان‌های مناسب نمایش‌های شادی‌آور اجرا کنند. سرزمین ما به شادی نیاز دارد. محرم و صفر که تمام می‌شود، نگران فضا برای ابراز جشن و اجراهای شاد نباشیم، آرزو دارم این صدا به گوش مسئولان برسد و هرچه خیر و خوبی است نصیب مردم سرزمین ایران شود.

به گزارش ایمنا، هنرهای نمایشی سنتی و آئینی ایران، نه تنها میراثی فرهنگی، بلکه جواهری زنده‌اند که می‌توانند نقش مهمی در هویت‌بخشی و جان‌بخشی به شهرهای تاریخی کشور ایفا کنند. شهرهایی همچون اصفهان، یزد، کرمان و تهران با بافت‌های قدیمی و تاریخی خود، ظرفیت بی‌نظیری برای میزبانی و احیای این هنرها دارند. این نمایش‌ها با حضور در حیاط‌ها، تکیه‌ها و میدان‌های تاریخی، پیوندی عمیق بین مردم و فرهنگ بومی ایجاد می‌کنند و به شهرها روح و هویت تازه‌ای می‌بخشند.

اما برای حفظ و توسعه این میراث، تنها نقش متولیان فرهنگی کافی نیست؛ شهرداری‌ها به عنوان نهادهای نزدیک به مردم و مدیران شهری، مسئولیتی ویژه بر دوش دارند. با اختصاص فضاهای مناسب، حمایت مالی و برنامه‌ریزی منسجم، شهرداری‌ها می‌توانند این هنرهای آئینی را به خانه‌های زنده شهرها تبدیل کنند و به پویایی فرهنگی و گردشگری کمک کنند. وقتی هنرهای نمایشی سنتی در دل شهرهای تاریخی به شکوفایی برسند، نه تنها فرهنگ حفظ می‌شود، بلکه هویت شهری نیز تقویت شده و جامعه‌ای با پیوندهای عمیق‌تر با گذشته و آینده شکل می‌گیرد.

کد خبر 916308