بازگشت سیاستمدار؛ دستور هلوکاست

مهمترین عناوین روزنامههای امروز _چهارشنبه پانزدهم مرداد_ را در ادامه میخوانید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، رسانههای آزاد، روزنامهها و مطبوعات در هر جامعهای از ارکان توسعه و دموکراسی بهشمار میآید، بر این اساس خبرگزاری ایمنا، مرور عناوین مطبوعات کشور را بهصورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه ایران در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بازگشت سیاستمدار» نوشت: «غبار جنگ که فرو نشست، سپهر تازهای در افق سیاست ایران پدیدار شد و همزمان، سیاستمدارانی متناسب با این سپهر ظهور کردند. سپهر تازه پساجنگ در سیاست ایران، بر انسجام و اتحاد ملی مبتنی بود. البته سیاستمداران متناسب با این سپهر تازه، شخصیتی نوظهور نبودند، چهرههای شناخته شدهای بودند، با این تفاوت که از خلال فراز و فرودهای مرتبط با جنگ، نمود تازهای داشتند. علی لاریجانی مهمترین نماینده این سیاستمداران است، همچنان که عزتالله ضرغامی و حسامالدین آشنا، دیگر نمایندگان این نمودهای تازهاند. اما اکنون سخن از علی لاریجانی است که پس از چند سال عزلت گزینی ناخواسته، به متن سیاست ایران بازگشته است. این بازگشت دیروز با حکم رئیسجمهوری مبنی بر انتصاب او به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی قطعی شد.
چند هفتهای میشد که رسانههای رسمی، به صورت غیررسمی از این انتصاب خبر میدادند، تا دیروز که این اتفاق واقعاً افتاد و نماینده ۳ دوره مردم قم در مجلس که ۱۲ سال سابقه ریاست مجلس را دارد، حالا در سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی، نقشی مؤثر در تعیین سیاستهای کلان مرتبط با امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت.
دلایلی بود که در هفتههای گذشته، کسی زمزمه نشستن علی لاریجانی بر صندلی دبیری شورای عالی امنیت ملی را شوخی رسانهای فرض نمیکرد. یکی از دلایل، «روآمدن» یا به اصطلاح درخشش لاریجانی در جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران بود. ۴ روز پس از توقف آتشباری ایران و اسرائیل، لاریجانی روبهروی دوربین «شبکه خبر» نشست تا ناگفتههای جنگ را بگوید. رئیس سابق مجلس در همین گفتوگوی کمتر از دو ساعت، توانست شمایل تازهای از خود در برابر چشم ایرانیان جنگ زده تصویر کند؛ تصویر یک سیاستمدار مسلط، مسلح به عقلانیت و درعین حال آماده برای دفاع و جنگ. این گفتوگو، متفاوت از گفتوگوهایی از کار درآمد که دیگر چهرههای سیاسی در آنها تلاش کردند رویدادهای جنگ را برای مردم تبیین کنند. در این گفتوگو، مشخص بود که گوینده، یعنی علی لاریجانی هم بر ادبیات و زبان سیاست مسلط است؛ هم بر رویدادهای جنگ اشراف دارد، هم الزامات سیاسی را میداند و هم اینکه به افکارعمومی ایرانیان احترام میگذارد و در آن مصاحبه چیزی را از مردم پنهان نکرد. هرچند شاید چیزهایی هم بود که بر زبان نیاورد. چیدمان ساده محل این گفتوگو، علی لاریجانی که پیراهن سیاه و ساده بر تن داشت و آستینهایی بالازده که میان سیاستمداران ایرانی معمول نیست، به همراه روایت صریح و شفاف، بدون پیچیدگی یا پرده پوشی از جنگ، باعث شد علی لاریجانی به قول معروف حسابی «گل کند.»
وقتی به صراحت گفت او نیز در یک تماس تلفنی از سوی موساد تهدید شد و گفت در این مکالمه چه پاسخی به نتانیاهو داد، بیشتر شمایل یک فرمانده را داشت تا یک سیاستمدار. از همین گفتوگو میشد حدس زد که بازی بخت در سیاست ایران، در ناصیه او چه دیده است. البته، درست بعد از پیروزی پزشکیان در انتخابات، نامش هم بارها بر زبانها آمد. اما جنگ در همه جنبههای سیاسی و غیرسیاسی اش، آن کاتالیزور نهایی بود.
علی لاریجانی میتواند بیانگر واقعیتی باشد که از آن با عنوان «مورد عجیب سیاست در ایران» یاد میشود. او نزدیک به دو دهه یک «رجل سیاسی» کامل در ایران بود و هست، حتی اگر صلاحیت او برای انتخابات ریاستجمهوری تأیید نشده باشد. در میان پنج برادر لاریجانیها، که اولین دلیل قوت اجتماعی و سیاسیشان، پیوستگی با بیت مرجعیت مرحوم آیتالله میرزاهاشم آملی بوده است، علی لاریجانی یک استثناست. دوره کارشناسی در دانشگاه شریف آمار خواند و ارشد و دکتری را در دانشگاه تهران، فلسفه. استاد فعلی فلسفه دانشگاه تهران، در سال ۱۳۶۱ به سپاه پاسداران پیوست و تا جایگاه ریاست ستاد مشترک سپاه در دهه ۷۰ پیش رفت.
به همه آنچه تا اینجا گفته شد، باید چیزهایی را اضافه کرد که رئیسجمهوری در حکم خود برای علی لاریجانی به صورت صریح یا ضمنی آورده است. مسعود پزشکیان در ابتدای حکم خطاب به علی لاریجانی نوشت: «به استناد اصل ۱۷۶ قانون اساسی و نظر به مراتب تعهد، سوابق و تجارب گرانسنگ مدیریتی جناب عالی، به موجب این حکم به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب میشوید.» رئیسجمهوری در ادامه، چند مأموریت یا مسئولیت را برای دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی برشمرد، از جمله اینکه «ضمن نظارت مدبرانه و دقیق بر حسن اجرای امور دبیرخانه و همافزایی دستگاههای مرتبط»، «نسبت به رصد و اولویتبندی مسائل و مخاطرات امنیت ملی، بویژه تهدیدات نوظهور و فناورانه، بازتعریف مفاهیم راهبردی و اتخاذ رویکرد هوشمندانه و مردمپایه متناسب با نظام مسائل امنیت ملی در راستای تحقق سیاستهای کلی و منویات مقام معظم رهبری، حرکت کنید تا به امنیت پایدار در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی دست یابید. هدف، پاسداری از انقلاب اسلامی، تأمین عزتمندانه منافع و حفظ انسجام ملی، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور است.»
روزنامه کیهان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «ملت در جنگ نرم هم دشمنشکن بود» نوشت: «جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل در کنار همه تلخیها و داغهای سنگینی که بر جای گذاشت، همچون یک دوره فشرده اما کارساز بسیاری از غفلتها و تصورات غلط را به آگاهی باورمندانه و شک و تردیدها را به یقین تبدیل کرد و یک بار دیگر غبار از چهره حقیقت کنار زد. این اثرگذاری پردامنه هم در داخل کشور و در بین اقشار مختلف مردم قابل مشاهده است و هم تا آن سوی مرزها نیز کشیده شده است.
این روزها چه بسیار جوانان و حتی پیرانی را دیدهایم که بدون تردید یا پردهپوشی از تغییر نگاهشان به برخی مسائل و از رسیدن به باوری جدید و متفاوت با تصورات گذشته سخن میگویند. گاه افرادی از سنین مختلف را میبینیم که با صراحت میگویند؛ «پیش از این جنگ اعتقاد و باوری به اهمیت برخورداری از توان نظامی و موشکی نداشتیم و یا حتی با هزینه کردن برای این حوزه مخالف بودیم اما در جریان جنگ ۱۲ روزه به این باور رسیدهایم که داشتن توانایی نظامی و دفاعی و مقابلهای نه تنها یک سیاست هزینهبر و زائد نیست بلکه از مهمترین نیازهای جامعه است.»
همچنین فراوان هموطنانی را میبینیم که صادقانه تصریح میکنند؛ «پیش از جنگ ۱۲ روزه و کشیده شدن تخریب و کشتار به درون مرزها، منتقد حضور منطقهای مستشاران نظامی ایران در کشورهایی همچون سوریه، عراق و لبنان بودهایم، حتی این کار را هدر دادن پول و امکانات کشور و بیتوجهی مسئولان رده بالا به نیازهای داخلی میدانستیم، اما اکنون باور و یقین داریم که اگر نبود ایستادگی در برابر دشمن در هزاران کیلومتر دورتر از مرزها و ایستادگی جوانانی که جان خود را دادند تا مرزهای کشور دچار ناامنی نشود، باید زودتر از اینها شاهد وقوع جنگ و احساس ناخوشایند ناامنی در شهرها و داخل کشور خودمان میبودیم.»
عدهای هم میگویند؛ «ما تا پیش از جنگ اخیر تصور میکردیم کنار نیامدن دشمن با ایران، ریشه در ماجراجوییهای منطقهای مسئولان کشور و سرپیچی از قواعد و نظم جهانی دارد و دنیا با ما مشکلی ندارد، اما وقتی حمله ناجوانمردانه دشمن به بهانه مقابله با توان هستهای ایران و صحنههای دلخراش شهادت کودکان و زنان و مردم بیگناه و تخریب منازل هموطنان یا شهادت مظلومانه دانشمندان و فرماندهانمان را دیدیم متوجه شدیم دشمن اساساً با موجودیت ایران و ایرانی و توانمند شدن و استقلال این کشور مشکل دارد.»
از سوی دیگر؛ فراوان افرادی را میبینیم که اذعان میکنند؛ «وقتی فریبکاری دشمن در جریان مذاکرات و زمینهسازی برای حمله به ایران در شرایطی که ما پای میز گفتوگو بودیم را مشاهده کردیم، با مرور بیتعهدیهای گذشته دشمن در مذاکرات به این یقین رسیدیم که تصور این موضوع که مذاکره تنها راهحل مشکلات کشور است و میتوان به خنده و امضای دشمن اعتماد کرد، اشتباه و خوشباورانه بوده است.»
افراد بسیاری نیز معتقدند؛ «در گذشته سخن از لزوم مراقبت در برابر نفوذ و جدی گرفتن تلاش دشمن برای بهرهگیری از عناصر خودفروخته و وطنفروش را نوعی «توهم توطئه» و «آدرس غلط» میدانستیم اما در جریان جنگ اخیر دیدیم که چگونه عدهای وطنفروش تبدیل به عناصر میدانی دشمن برای آسیب به کشور و کشتار مردم بیگناه شدند.»
این چنین بود که علاوهبر انبوه مردم همیشه در صحنه، کسانی در جریان جنگ ۱۲ روزه با انگیزه و آگاهی پای کار کشور و نظام آمدند که پیش از این نه تنها برای بسیاری در داخل کشور بلکه برای دشمنان و تحلیلگران خارجی هم باور حضور حمایتی آنها و یا خروج از فضای بیتفاوتی در این سطح دور از ذهن بود.
در خارج از کشور هم این روزها حمایتهای گسترده جهانی از کشورمان را در بین مردم قارههای مختلف از قلب اروپا و استرالیا و آمریکا تا موکبداران عراقی پیادهروی اربعین بیش از گذشته میبینیم تا جایی که رهبر انقلاب در سخنرانی اخیر خود در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ ۱۲ روزه در این زمینه فرمودند: «آنچه در این ۱۲ روز برای جمهوری اسلامی اتّفاق افتاد، علاوهبر افتخارات بزرگی که ملّت ایران کسب کرد که امروز مردم دنیا هم دارند به آن اعتراف میکنند [این بود که] جمهوری اسلامی و ملّت عزیز ایران قدرت خود، عزم و اراده خود، استقامت خود، دست پُر خود را به دنیا نشان داد. اگر دیگران از دور چیزی شنیده بودند، از نزدیک قدرت جمهوری اسلامی را احساس کردند. علاوه بر اینها، این نکته مهم است که جمهوری اسلامی استحکام بینظیر پایههای نظام و کشور خود را به دنیا نشان داد.»
متأسفانه یک بخش مهم ابزار شبههافکنی و به اشتباه انداختن فکر و محاسبات برخی از مردم و جوانان که نمونههایی از آن ذکر شد، علاوهبر دشمن در داخل و در برخی رسانهها و فعالیت برخی چهرههای سیاسی ریشه دارد که اگر از روی غفلت است باید به خود بیایند و اگر هدفمند است باید مورد بازخواست قرار بگیرند.
جالب آنکه این طیف این روزها از لزوم تغییر خط مشی نظام و تغییرات در چه و چه سخن میگویند، حال آنکه جنگ اخیر و خنثیشدن باورهای غلط و ذهنیتهای نادرست ناشی از تحلیلهای این افراد در ذهن مردم نشان داد آنچه باید تغییر کند خط مشی غلط جریانی است که سالها به بزک دشمن و آدرس غلط حل مشکلات تنها با مذاکره، بدبین کردن مردم به سیاست عقب نگه داشتن دشمن در هزاران کیلومتر دورتر، پمپاژ تصور هدر دادن ثروت کشور در پای ساخت موشک و تقویت نظامی، تضعیف اتحاد ملی و ایجاد دو قطبیهای کاذب و به طمع انداختن دشمن برای حمله مشغول بودند.»
روزنامه جوان در صفحه نخست امروز خود با تیتر «خلع سلاح حزبالله روی کاغذ میماند» نوشت: «نشست بیسابقه کابینه لبنان درباره سلاح حزبالله دیروز برگزار شد، جلسهای که حامیان خلع سلاح حزبالله پیشبینی میکردند در میانه فشارهای خارجی، به یک نقطه عطف تبدیل شود ولی کابینه لبنان ترجیح داد تنها به یک تصمیم کلی بسنده کند؛ تصمیمی که نشان میدهد این پرونده خلع سلاح حزبالله روی کاغذ باقی خواهد ماند. شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله در سخنرانی عصر دیروز خود با اشاره به بحث خلع سلاح حزبالله در شرایطی که لبنان با تهدید اسرائیل مواجه است، به طعنه گفت که ما انتظار داشتیم که درباره استراتژی امنیت ملی بحث کنیم، اما موضوع به تسلیم سلاح حزبالله تبدیل شد.
به گزارش «جوان»، موضع نبیه بری، رئیس پارلمان که قبل از شروع جلسه دیروز کابینه لبنان گفت که «هیچ موضع نهایی درباره سلاح یا جدول زمانی تحویل تسلیحات اتخاذ نشده و تصمیمی که قرار است مطرح شود تعهد کلی به انحصار سلاح در دست دولت خواهد بود، نه جزئیات اجرایی» سمت و سوی کلی جلسه دیروز کابینه لبنان را روشن کرد. پیشزمینه نشست دیروز کابینه، رایزنیهای فشرده دیپلماتیک بود که با سفر توماس باراک، نماینده ویژه آمریکا و فشار آن کلید خورد و با ارائه طرح خلع سلاح حزبالله در ازای توقف تجاوزات رژیم صهیونیستی و عقبنشینی از لبنان و بازسازی و کمک به اقتصاد لبنان کلید خورد. جریانهای نزدیک به احزاب مسیحی مانند «نیروهای لبنانی» و «کتائب» از تصویب جدول زمانی برای خلع سلاح مقاومت حمایت و تأکید کردند که معتقدند انحصار سلاح در دست دولت، شرط لازم برای بازسازی حاکمیت است، اختلافی که میتوانست جلسه دیروز کابینه را ملتهب کند. فؤاد مخزومی، نماینده مجلس لبنان از دولت خواسته بود «تصمیم قاطعی برای خلع تمام سلاحهای غیرقانونی بگیرد» و منابع غربی هم نشست دیروز کابینه را یک نقطه عطف معرفی کرده بودند، ولی خروجی جلسه آن، صرفاً یک تأکید کلی بر انحصار سلاح در دست دولت بود که قبلاً هم تکرار شده بود.
پیش از جلسه دیروز، حزبالله با چند مانور قدرت، تلویحاً درباره تصمیمات خارج از قاعده هشدار داد. ابتدا اعلام شد که نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله عصر سهشنبه، سخنرانی خواهد داشت که صرف همین اعلام، یک اقدام بازدارنده در مقابل هرگونه تصمیم کابینه بود. همزمان، مقاومت لبنان با انتشار یک فایل ویدئویی به سخنان شهید «سیدحسن نصرالله» و «شیخ نعیم قاسم» دبیران کل پیشین و فعلی حزبالله درباره سلاح این جنبش و راهبرد دفاع ملی اشاره کرد. شمار قابلتوجهی از لبنانیها نیز دوشنبه شب در مناطق المشرفیه و الکفاءات در حومه جنوبی بیروت در حمایت از حزبالله به خیابان آمده و تجمع کردند. شرکتکنندگان در این تجمع شعارهایی در حمایت از حزبالله لبنان سردادند.
آنها همچنین با سردادن «لبیک یا نصرالله» ضمن اعلام حمایت از حزبالله، مخالفت خود را با دخالت آمریکا در امور داخلی لبنان و تحمیل خواستههای خود به دولت برای خلع سلاح مقاومت در این کشور اعلام کردند. در حالی که پیشتر، شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله گفته بود «هرکسی که خواستار تحویل سلاح مقاومت است، خواستار تحویل آن به دشمن صهیونیستی است». «علی فیاض» عضو فراکسیون «وفاداری به مقاومت» در پارلمان لبنان نیز دیروز در سخنانی گفت که حزبالله لبنان نسبت به تلاشهایی که ممکن است بحران موجود را از چارچوب نزاع با رژیم صهیونیستی به سمت درگیریهای داخلی بکشاند، هشدار میدهد و تأکید میکند که بدترین سناریو، تبدیل مشکل از لبنانی- صهیونیستی به لبنانی- لبنانی است.
طبق گزارش شبکه المیادین، علی فیاض در دیدار با «جبران باسیل» رئیس جریان ملی آزاد لبنان تأکید کرد انسجام موضع داخلی لبنان در برابر رژیم صهیونیستی، بهویژه در خصوص الزام آن به خروج از خاک لبنان، توقف تجاوزات و آزادی اسرا، میتواند بهعنوان راهی برای تدوین راهبردی جهت خروج از بحران فعلی عمل کند. وی با هشدار نسبت به خطرات فراطایفهای گفت: چالشهایی که کشور با آن مواجه است، نه مختص به یک گروه است و نه محدود به یک منطقه، بلکه کل لبنان در معرض خطرات حاکمیتی و حتی وجودی قرار دارد. فیاض ضمن تأکید بر اینکه لبنان نباید از منافع ملی خود صرفنظر کند، خواستار اتخاذ موضعی رسمی، متحد و واحد در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی شد.
دبیرکل حزبالله در سخنرانی دیروز خود که به مناسبت چهلم شهید محمد سعید ایزدی (حاج رمضان) مسئول بخش فلسطین در نیروی قدس انجام شد، با اشاره به اینکه شهید ایزدی از دوردستها آمده بود تا در خدمت ملت فلسطین و آزادسازی آن باشد، گفت: حاج رمضان، ناظر بر طرح دفاعی غزه و تقویت جریان مقاومت در آن بود. وی اهتمام ویژهای به گسترش فعالیتهای مقاومتی در این منطقه داشت. دبیرکل حزبالله با بیان اینکه شهید ایزدی، اهمیت ویژهای برای اتحاد ملی فلسطین قائل بود، ادامه داد: حاج رمضان تأکید داشت که حزبالله هم باید به مقاومت فلسطین نزدیک باشد. او گفت که قضیه فلسطین و غزه، جغرافیایی نیست؛ یک موضوع انسانی و دینی است. همه باید به فلسطین کمک کنند. حاج رمضان هم اهمیت ویژهای برای اتحاد گروههای فلسطینی قائل بود. او به توافق آتشبس با رژیم صهیونیستی اشاره کرد و گفت که «اسرائیل» از این توافق پشیمان شد، چراکه دید این توافق به حزبالله امکان حفظ قدرت موجود در لبنان را میدهد، و به همین دلیل به آن پایبند نماند. شیخ نعیم قاسم گفت: «به رژیم صهیونیستی قول میدهم که به نفعشان نیست که تجاوز جدیدی علیه لبنان آغاز کنند. موشکهای ما بار دیگر بر اسرائیل فرود خواهند آمد و امنیتی که آنها طی هشت ماه گذشته ایجاد کردهاند، در عرض یک ساعت فرو خواهد ریخت.»
وی با بیان اینکه توافق آتشبس، نشانگر هماهنگی و همکاری مستحکم بین حزبالله و دولت بود، گفت: حزبالله آنچه را در توافق آمده بود، برای دولت تسهیل کرد. اسرائیل، اما تاکنون به این توافق پایبند نبوده است. دبیرکل حزبالله، تضعیف لبنان را منفعت اسرائیل دانست و تأکید کرد: اسرائیل از این طریق قصد دارد کنترل لبنان را به دست گیرد. آمریکا هم پیشنهاد تازهای مطرح نکرده، بلکه آنچه مطرح شده، دیکته است که بر اساس آن قدرت حزبالله و لبنان سلب شود. او با اشاره به طرح جدید آمریکا که عقبنشینی اسرائیل را منوط به خلع سلاح حزبالله کرده، گفت که ما با هیچ توافقنامه جدیدی غیر از توافق بین دولت لبنان و نهاد اسرائیلی موافق نیستیم.»
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست امروز خود با تیتر «دستور هلوکاست» نوشت: «در تحولی بیسابقه و به زعم برخی تحلیلگران خطرناکترین مرحله از تجاوزات اخیر، منابع عبری از تصمیم قطعی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای اشغال کامل نوار غزه خبر دادند؛ تصمیمی که به اذعان ناظران، ممکن است منطقه را وارد فاز جدیدی از تنش، بیثباتی و نبردهای فرسایشی کند.
صرفنظر از اهداف سیاسی یا نظامی اعلامشده، تصمیم نتانیاهو برای اشغال کامل نوار غزه، عملاً چراغ سبز برای وقوع یکی از فاجعهبارترین جنایتهای معاصر است. در شرایطی که زیرساختهای حیاتی غزه از بین رفته، میلیونها غیرنظامی بیدفاع در محاصره هستند و امکان خروج یا دریافت کمکهای انسانی بشدت محدود شده، ورود نیروهای اشغالگر با دستور «تصرف بدون استثنا» ی اهداف راهبردی، عملاً به معنای آغاز یک نسلکشی تمامعیار خواهد بود. این تصمیم نهتنها نقض فاحش حقوق بینالملل و کنوانسیونهای ژنو محسوب میشود، بلکه پیشزمینهای برای بروز کشتار جمعی، کوچ اجباری و ویرانی کامل بافت جمعیتی و فرهنگی غزه است. تحلیلگران سیاسی معتقدند چنین رویکردی ممکن است تبعاتی فراتر از یک بحران منطقهای داشته باشد و رژیم صهیونیستی را وارد مسیر بازگشتناپذیری از انزوا و محکومیت جهانی کند.
دفتر نخستوزیری رژیم صهیونیستی شامگاه دوشنبه ۴ آگوست ۲۰۲۵ (۱۳ مرداد ۱۴۰۴) اعلام کرد این تصمیم برای گسترش دایره عملیات نظامی و بویژه ورود به مناطقی اتخاذ شده که اسرای اسرائیلی در آن نگهداری میشوند. طبق این بیانیه، ارتش رژیم صهیونیستی موظف است بدون هیچ استثنایی، تمام اهداف راهبردی در غزه را شناسایی کرده و برای تصرف آنها آماده شود. نتانیاهو در اظهاراتی تهدیدآمیز اعلام کرده اگر فرماندهان نظامی از جمله رئیس ستاد کل، ژنرال ایال زمیر، با این تصمیم موافق نیستند، باید از سمت خود کنارهگیری کنند.
این تصمیم با مخالفت جدی بخشهایی از نهاد نظامی رژیم روبهرو شده است. ایال زمیر که بارها نسبت به پیامدهای نظامی، انسانی و امنیتی اشغال کامل غزه هشدار داده بود، در پاسخ به این تصمیم، سفری از پیش برنامهریزی شده به آمریکا را لغو کرد و همزمان اقدام به لغو وضعیت اضطراری نظامی کرد؛ وضعیتی که از ۷ اکتبر سال گذشته به بهانه جنگ برقرار شده و موجب تمدید اجباری خدمت نظامیان شده بود.
زمیر همچنین با دستور فوری، شرط تمدید اجباری خدمت نیروهای ویژه را لغو کرد و با خارج کردن یک گروهان از هر گردان منظم، عملاً تلاش کرد فشار مضاعف از روی ساختارهای فرسوده ارتش برداشته شود. این اقدامات صریح و بیسابقه، از سوی تحلیلگران به عنوان پیامی شفاف به نخستوزیر تفسیر شده است: ارتش دیگر توان تحمل چنین جنگی را ندارد.
در پی تشدید اختلافات بین ارتش و کابینه رژیم صهیونیستی درباره آینده جنگ غزه، یائیر نتانیاهو، پسر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در اظهاراتی تند به ایال زمیر، رئیس ستاد کل ارتش رژیم حمله کرد و او را به هدایت شورش و تلاش برای کودتای نظامی متهم کرد. این اظهارنظر یائیر نتانیاهو در واکنش به توئیتی از سوی یوسی یهوشوع، تحلیلگر نظامی روزنامه «یدیعوت آحارانوت» مطرح شد. در این توئیت، یهوشوع از بنیامین نتانیاهو خواسته بود در برابر مردم ایستاده و درباره هزینههای قابل پیشبینی اشغال کامل نوار غزه توضیحاتی ارائه دهد.
این تنشهای فزاینده همزمان با گذشت ۱۵۰ روز از آغاز فعالیت ایال زمیر به عنوان رئیس ستاد ارتش رژیم اشغالگر رخ داده است. زمیر به طور آشکار از رفتار برخی وزیران کابینه ناراحتی خود را ابراز کرده و خواستار تصمیمگیری شفاف و روشن درباره ادامه یا پایان جنگ در غزه شده است. با این حال، بنیامین نتانیاهو همچنان از اتخاذ هرگونه تصمیم سرنوشتساز در این باره طفره میرود.»
روزنامه شرق در صفحه نخست امروز خود با تیتر «پایان یک گفتمان، آغاز یک بازگشت» نوشت: «علی لاریجانی، چهره شناختهشده نظام سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران، بار دیگر در میانه تحولات حساس امنیتی کشور به کانون تصمیمگیری بازگشت. با حکم رئیسجمهور، لاریجانی بهعنوان دبیر شورایعالی امنیت ملی منصوب شد. در حکم مسعود پزشکیان آمده است «ضمن نظارت مدبرانه و دقیق بر حسن اجرای امور دبیرخانه و همافزایی دستگاههای مرتبط، نسبت به رصد و اولویتبندی مسائل و مخاطرات امنیت ملی، به ویژه تهدیدات نوظهور و فناورانه، بازتعریف مفاهیم راهبردی و اتخاذ رویکرد هوشمندانه و مردمپایه متناسب با نظام مسائل امنیت ملی در راستای تحقق سیاستهای کلی و منویات مقام معظم رهبری، حرکت کنید تا به امنیت پایدار در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی دست یابید. هدف، پاسداری از انقلاب اسلامی، تأمین عزتمندانه منافع و حفظ انسجام ملی، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی کشور است.
همه اموری که به امنیت ملی مربوط است، صرفاً از طریق دبیرخانه بررسی و تصمیمسازی گردد. توفیقات روزافزون آن جناب را در انجام شایسته وظایف محوله از درگاه خداوند سبحان خواستارم و از خدمات ارزنده و خالصانه جناب آقای دکتر احمدیان طی دوره مسئولیت نیز قدردانی و تشکر مینمایم». این تغییر در لایههای سیاسی کشور، نه صرفاً یک انتصاب، بلکه بازتعریفی از جهتگیری گفتمانی در سیاست خارجی و امنیتی ایران تلقی میشود. مطابق رویه مرسوم، پیشبینی میشود که وی در ادامه با حکم رهبر انقلاب، بهعنوان نماینده رهبری در شورا نیز منصوب شود تا از حق رأی برخوردار شود. اتفاقی که در گذشته نیز بارها برای دبیران این شورا رقم خورده است.
آنچه علی لاریجانی را در میان برخی طیفهای اصولگرا چهرهای غیرقابل پیشبینی اما قابل اعتماد ساخته، نه سابقهاش در سپاه یا صداوسیماست، و نه نزدیکی گاهبهگاهش به برخی نگاههای اصلاحطلبانه؛ بلکه استقلال فکری و مدیریتی اوست. لاریجانی در بزنگاهها، نشان داده که میتواند برخلاف جریان غالب، تصمیم بگیرد؛ تصمیمی که در عین حفظ مرزهای ساختار، از جنس متفاوتی باشد. این ویژگی، او را برای برخی جریانات سنتی اصولگرا، یک مهره مناسب برای باز تعریف دوباره خود در نقشآفرینی سیاسی کرده است و حتی نیمنگاهی به انتخابات ریاستجمهوری پانزدهم دوخته که شاید لاریجانی بتواند رقیبی برای مسعود پزشکیان شود تا اینگونه به فضای رقابت انتخاباتی بازگردد.
در این بین نباید فراموش کرد که شورایعالی امنیت ملی را میتوان فرزند شورایعالی دفاع دانست که در زمان جنگ با حضور رئیسجمهور و نخستوزیر، فرماندهان ارشد نظامی و دو مشاور رهبری برای اتخاذ تصمیمات مهم حکومتی با موضوع دفاع مقدس تشکیل میشد که با وجود نشست سران قوا یا بعدتر تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، این شورا در امور سیاسی چندان دخالتی نداشت. با بازنگری در قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ که یکی از موارد آن اصلاح اصل ۱۷۶ بود، شورای عالی دفاع جای خود را به شورایعالی امنیت ملی داد. اما حالا و در شرایطی که پس از حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران، بازتعریف ساختارهای امنیتی کشور در دستور کار قرار گرفته، باز هم نام شورایعالی دفاع بر سر زبانها افتادهاست؛ شورایی که در دهه ۶۰ برای مدیریت جنگ تشکیل شد و حالا، احتمال احیای آن به طور موازی با شورایعالی امنیت ملی، بار دیگر جدی شده است.»
روزنامه دنیای اقتصاد در صفحه نخست امروز خود با تیتر «بازگشت به میز مذاکره» نوشت: «در فضای تعلیق مذاکرات و گمانهزنیها از امکان بازگشت ایران و آمریکا به میز گفتوگو، برخی خبرها از مذاکرات قریبالوقوع تهران و واشنگتن خبر میدهند. سایت تابناک به نقل از خبرنگار والاستریت ژورنال نوشت: «احتمال زیادی وجود دارد که، ایران نوعی از گفتوگو با آمریکا را از سر بگیرد؛ شاید گفتوگوی غیرمستقیم و با حضور دیگر کشورها.» فارغ از صحت و سقم این اخبار که البته با توجه به مصاحبههای سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه با رسانههای خارجی بهخصوص با روزنامه فایننشالتایمز امر دور از ذهنی به شمار نمیرود، میتوان بر اساس برخی نشانهها این احتمال را مطرح کرد که امکان بازگشت دوباره به میز مذاکره پس از تجاوز مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی به تأسیسات نظامی و هستهای ایران وجود دارد. «دنیایاقتصاد» در گزارشی ۶ نشانه تمایل ایران و آمریکا را برای بازگشت به میز مذاکره مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
فضای تعلیقی حاکم بر مذاکرات متوقفشده ایران و آمریکا، مانع از حدس و گمانهها درخصوص آینده مذاکرات و دور بعدی گفتوگوها نبوده و نیست و این روزها علاوه بر برخی اظهارات مستقیم و غیرمستقیم درخصوص شرط و شروط تهران برای بازگشت به میز مذاکره، برخی سایتهای خبری نیز از احتمال مذاکره ظرف هفته آینده خبر میدهند. عصر دیروز سایت تابناک به نقل از خبرنگار والاستریت ژورنال این گمانهزنی را تقویت کرد و نوشت: مذاکرات ایران و آمریکا به صورت غیرمستقیم احتمالاً طی روزهای آینده شروع خواهد شد. خبرنگار والاستریت ژورنال در توییتی نوشته است: «احتمال زیادی دارد که در نیمه دوم ماه اوت (اواخر مرداد) ایران نوعی از گفتوگو با آمریکا را از سر بگیرد. شاید گفتوگوی غیرمستقیم. شاید با حضور دیگر کشورها.»
کانال تلگرامی العربیه فارسی هم با اشاره به این اخبار نوشت: رسانههای داخلی ایران از برگزاری «قریبالوقوع» دور ششم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا خبر دادهاند؛ این مذاکرات پس از حمله اسرائیل به ایران و همچنین بمباران مراکز هستهای اصلی ایران توسط آمریکا متوقف شده بود. العربیه مینویسد: برخی از سایتهای ایرانی به نقل از منابع خود نوشتهاند احتمال شروع مذاکرات بین دو طرف و به صورت غیرمستقیم در روزهای آینده وجود دارد. این در حالی است که گفته شده تیم استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در مذاکرات قبلی با ایران، از تیم ایرانی درخواست کرده بود که دور ششم مذاکرات به منظور تسریع در نتیجه به صورت مستقیم برگزار شود. با این حال بعید است که این مذاکرات با فرض آغاز در روزها و هفتههای آینده به صورت مستقیم باشد و همچنان به شکل غیرمستقیم برگزار خواهد شد. پیش از تجاوز رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران، تهران و واشنگتن ۵دور مذاکره برگزار کرده بودند. همچنین دور ششم مذاکرات در حالی برنامهریزی شده بود که دو روز قبل از آن رژیم صهیونیستی به خاک ایران حمله کرد و شماری از مردم عادی، فرماندهان ارشد نظامی و دانشمندان هستهای را به شهادت رساند.
فارغ از صحت و سقم این اخبار که البته با توجه به روح حاکم بر مصاحبههای سیدعباس عراقچی، وزیر امور خارجه در هفتههای گذشته بهخصوص گفتوگو با روزنامه فایننشالتایمز امر دور از ذهنی به شمار نمیرود، میتوان بر اساس برخی نشانهها این احتمال را مطرح کرد که امکان بازگشت دوباره ایران و آمریکا پس از تجاوز مشترک با رژیم صهیونیستی به تأسیسات نظامی و هستهای ایران، امکانپذیر است. عراقچی روزهای گذشته در جریان مصاحبه با فایننشالتایمز با طرح شروطی چون جبران غرامت، حق غنیسازی و عدم حمله حین مذاکره از آمادگی ایران برای بازگشت به مذاکره در صورت تأمین منافع ایران خبر داده بود. همزمان مجید تختروانچی، معاون وزیر خارجه ایران نیز روز شنبه در گفتوگو با یک رسانه ترکیهای با بیان اینکه پیامهایی بین ایران و آمریکا از طریق میانجیها در حال انتقال است، گفت که قبل از شروع دور جدید مذاکرات، «باید تضمینی دریافت کنیم که دیگر با حملات مشابه مواجه نخواهیم شد.»
متقابلاً اعلان آمادگی چندباره آمریکاییها برای بازگشت به مذاکره که روز یکشنبه معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به آن اشاره کرد، بهعنوان نشانه دیگری از فراهم شدن مقدمات میز مذاکره بین تهران و واشنگتن میتواند مدنظر باشد. ناظر بر این گزاره که علیرغم بمباران تأسیسات هستهای ایران و ادعاهای ترامپ درخصوص نابودی ذخایر غنیسازی و به تعویق افتادن دو ساله برنامه هستهای ایران، بازگشت پذیری این روند و احیای آن توسط ایران مجدداً میتواند برای آمریکا مساله و مایه نگرانی باشد. بنابراین نیاز آمریکا به مذاکره و حل و فصل از راه توافق گزینه کمهزینهتری است.
و در نهایت بهعنوان نشانه دیگر و البته تعیین کننده، این واقعیت است که وضعیت کنونی نمیتواند برای ماهها و حتی چند سال تداوم داشته باشد و این پایان باز باید در یک نقطه به سرانجام برسد که تمایل هر دو طرف بر مذاکره برای رسیدن به یک توافق برد-برد است.»
کد خبر 892214